نمی دانم

ساخت وبلاگ
هر لحظه به شکل بت عيار بر آمد، دل برد و نهان شدهر دم به لباسی دگر آن يار برآمد، گه پير و جوان شدخود کوزه و خود کوزه گر و خود گل کوزه، خود رند سبوکشخود بر سر آن کوزه خريدار برآمد، بشکست و روان شدخود گش نمی دانم...
ما را در سایت نمی دانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heidari-m بازدید : 540 تاريخ : چهارشنبه 23 بهمن 1398 ساعت: 10:46